در این سرابِ فنا ، چشمه ی حیات منم

وگر به خشم روی صدهزارسال زِ من

به عاقبت به من آیی که منتهات منم..."

دست نوشتت خیلی خوب بود بود و این تلنگرِ حسابی : "دلی که بهتراز هو باشد بهترازاین نمیشود" ...

دل تنگی....

چک کن کم خونی نداشته باشی. کم خونی هم علایم مشابه ایجاد میکنه.

ورزش زیاد بکن. روزی ۱۰ دقیقه باید ضربان قلب بالا باشه

راستش من وبلاگ ندارم. ممنونم. مطالبی که عمومی هستن را میخونم. البته قطعا دوست داشتم که رمز داشته باشم ولی خوب وبلاگ ندارم.

وقتی حال و حوصله خودت را نداری و قبلا ورزشکار بودی افسردگی گرفتی ها. دلیلش لزوما روحیه و اینا هم نیست. گاهی هورمونیه.

یا مشاوره برو. یا اگر مشکل خاصی تو زندگی داری که فکر میکنی اون باعث افسردگی هست، مشاوره های تلفنی رو گوش کن تا راهکار برای خودت پیدا کنی. دکتر هلاکویی بسیار عالی هستن و کلی مشاوره تلفنی آنلاین رایگان رو میتونی از ایشون گوش کنی. تو یوتیوت هست و میتونی موضوعات مختلف رو سرچ و دانلود کنی.

اگر مشکل روحی خاصی نداری و به ذهنت نمیرسه و دچار روزمرگی شدی، یه دکتر برو. شاید هورمونهات قاطی کرده.

خلاصه اینکه ماها اگه خودمون مراقب خودمون نباشیم، که دیگه هیچی. پاشو زورکی ورزش کن. زورکی برو دکتر. و زورکی به حال خودت برس.

و یک چیز دیگه. میخوام یه چیزی بگم. ولی قبلش باید یگم اینجا وبلاگه من خیلی کم تو را میشناسم. پس احتمال خطا در من بسیار بالا هست. تو خودت را بهتر میشناسی و خودت بهتر میتونی خودت را قضاوت کنی.

من مدت کوتاهی هست که با وبلاگت آشنا شدم. چیزی که فهمیدم اینه که خصلت خودسرزنش گری در تو بسیاااار قوی هست (این خصلت ربطی به اعتماد به نفس نداره ها. من میتونم اعتماد به سقف داشته باشم اما بسیار خود سرزنش گر باشم).

مدام از خودت شاکی هستی که چرا ورژن بهتر خودت نیستی. مدام میگی وای چرا فلان کار را نمیکنم. چرا فلان کار رو کم میکنم. چرا فلانم. چرا بهمانم.

این چیزی هست که از نوشته هات فهمیدم و میتونم توی هر نوشتت بگم کجا داری خود سرزنش گری میکنی.

یکی از دلایل افسردگی همین خودسرزنش گری هست. باید یاد بگیری خودت رو همین طوری که هستی، با همین نقص هایی که الان داری، دوست داشته باشی. به عبارتی با خودت در صلح باشی. من از نوشته هات میبینم که از خودت شاکی هستی و با خودت در صلح نیستی.

خود سرزنش گری اگر جلوش رو نگیری پیشرفته میشه. کم کم اعتماد به سقف آدم را اونقدر کم میکنه که حتی به زور توان صحبت پیدا میکنی.

مدام حس بی لیاقتی میکنی. میگی من خوبم ها اما با توجه به شرایط و این حرفا باید بهتر باشم.

خلاصه عزیزم برو درمان کن. آفرین.

البته همون طور که گفتم اینجا وبلاگه و احتمال خطای من بسیار بالا هست. امیدوارم که اشتباه کرده باشم.

اگر خواستی بیشتر میتونیم در این زمینه صحبت کنیم.

اوا تماس با من که خصوصیه خودش:/// :)))

رمز میشه بهم بدی آیا؟:)